جدول جو
جدول جو

معنی سوخت دان - جستجوی لغت در جدول جو

سوخت دان
جای ریختن سوخت، جای انبار کردن و نگه داشتن سوخت
تصویری از سوخت دان
تصویر سوخت دان
فرهنگ فارسی عمید
سوخت دان
جائی که مواد سوختنی ریزند، آنجا از نانوائی که گون و هیمه گرد کنند، جای گون و هیمه در دکان نانوایی، (یادداشت به خط مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سخن دان
تصویر سخن دان
دانا و واقف به شیوۀ سخن گفتن، کسی که سخن درست بگوید و بنویسد، ادیب، دانندۀ سخن، برای مثال سخن دان پرورده پیر کهن / بیندیشد آنگه بگوید سخن (سعدی - ۵۶)، کنایه از شاعر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سخت جان
تصویر سخت جان
آنکه به سختی جان بدهد، جان سخت، کنایه از کسی که در سختی ها و بلا ها پایداری و استقامت داشته باشد، کنایه از خسیس و ممسک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سوخته جان
تصویر سوخته جان
عاشق دل سوخته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سوخت پاش
تصویر سوخت پاش
لولۀ فلزی در دستگاه کاربراتور که بنزین از آن رد می شود، ژکیلور
فرهنگ فارسی عمید
ظرف گوشت، دوری و یا طبقی که در آن گوشت میگذارند، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ گِ رِ تَ)
از میان شدن طلبی بعلت افلاس یا فرار مدیون و امثال آن. از میان بشدن وامی برای ورشکستگی مدیون و جز آن. (یادداشت بخط مؤلف). رجوع به سوخت شود
لغت نامه دهخدا
برای پراکنده کردن نفت و بنزین در ماشین در فرهنگستان بجای ژیکلور پذیرفته شده است، (فرهنگستان)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سخت جان
تصویر سخت جان
آنکه به آسانی دست از جان نکشد آنکه به سهولت نمیرد، بیرحم سنگدل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوشت دان
تصویر گوشت دان
دوری طبق و ظرفی که در آن گوشت گذارند
فرهنگ لغت هوشیار
آلتی برای پراکنده کردن نفت و بنزین در ماشینها ژیکلور. توضیح این کلمه رواج نیافته و همان ژیکلور متداول است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوخت شدن
تصویر سوخت شدن
از بین رفتن نابود شدن یا سوخت شدن مطلب. پرداخت نشدن طلب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سخت جان
تصویر سخت جان
پرطاقت، خسیس
فرهنگ فارسی معین
ناوصول شدن، ناپرداخته ماندن، از بین رفتن، تباه شدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
ژیگلور
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از سخت جان
تصویر سخت جان
Hardy
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سخت جان
تصویر سخت جان
robuste
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از سخت جان
تصویر سخت جان
imara
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از سخت جان
تصویر سخت جان
dayanıklı
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از سخت جان
تصویر سخت جان
頑丈な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از سخت جان
تصویر سخت جان
עמיד
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از سخت جان
تصویر سخت جان
강한
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از سخت جان
تصویر سخت جان
tangguh
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از سخت جان
تصویر سخت جان
मजबूत
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از سخت جان
تصویر سخت جان
выносливый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سخت جان
تصویر سخت جان
stevig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از سخت جان
تصویر سخت جان
resistente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سخت جان
تصویر سخت جان
resistente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از سخت جان
تصویر سخت جان
resistente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سخت جان
تصویر سخت جان
强壮的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سخت جان
تصویر سخت جان
wytrzymały
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سخت جان
تصویر سخت جان
витривалий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سخت جان
تصویر سخت جان
zäh
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سخت جان
تصویر سخت جان
แข็งแกร่ง
دیکشنری فارسی به تایلندی