جدول جو
جدول جو

معنی سوخت دان - جستجوی لغت در جدول جو

سوخت دان
جای ریختن سوخت، جای انبار کردن و نگه داشتن سوخت
تصویری از سوخت دان
تصویر سوخت دان
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سوخت شدن
تصویر سوخت شدن
از بین رفتن نابود شدن یا سوخت شدن مطلب. پرداخت نشدن طلب
فرهنگ لغت هوشیار
آلتی برای پراکنده کردن نفت و بنزین در ماشینها ژیکلور. توضیح این کلمه رواج نیافته و همان ژیکلور متداول است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوشت دان
تصویر گوشت دان
دوری طبق و ظرفی که در آن گوشت گذارند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوخته جان
تصویر سوخته جان
عاشق دل سوخته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سوخت پاش
تصویر سوخت پاش
لولۀ فلزی در دستگاه کاربراتور که بنزین از آن رد می شود، ژکیلور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سخت جان
تصویر سخت جان
آنکه به آسانی دست از جان نکشد آنکه به سهولت نمیرد، بیرحم سنگدل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سخت جان
تصویر سخت جان
آنکه به سختی جان بدهد، جان سخت، کنایه از کسی که در سختی ها و بلا ها پایداری و استقامت داشته باشد، کنایه از خسیس و ممسک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سخن دان
تصویر سخن دان
دانا و واقف به شیوۀ سخن گفتن، کسی که سخن درست بگوید و بنویسد، ادیب، دانندۀ سخن، برای مثال سخن دان پرورده پیر کهن / بیندیشد آنگه بگوید سخن (سعدی - ۵۶)، کنایه از شاعر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سخت جان
تصویر سخت جان
پرطاقت، خسیس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سخت جان
تصویر سخت جان
Hardy
دیکشنری فارسی به انگلیسی
แข็งแกร่ง
دیکشنری فارسی به تایلندی
শক্তিশালী
دیکشنری فارسی به بنگالی